یاوران مهدی عج

  • خانه 

آهنگ ممد نبودی ببینی

05 مهر 1402 توسط فاطمه فارسی

ممد نبودی ببينی شهر آزاد گشته؛ خون يارانت پر ثمر گشته
آه و واويلا كو جهان آرا؟ نور دو چشمان تر ما…
ممد نبودی ببينی شهر آزاد گشته؛ خون يارانت پر ثمر گشته
آه و واويلا كو جهان آرا؟ نور دو چشمان تر ما…
امیدم گشته نا امید بعد از هجر تو؛ یاران می ‌آیند اندر پی تو
ای نخل غلتيده به خون، اشكی از شادی
هم چو من بفشان؛ روز آزادی

خيل ياران را خيز و ياری كن؛ دشت شادی را آبياری كن
نخل در آتش شعله ور؛ گر چه شد بی سر
نو بتی ديگر گشته بار آور
شهد پيروزی خوشه ی خرما؛ زورق و من ماهی و دريا
ممد نبودی ببينی؛ گريه ی باران لاله روياند از تربت ياران…
گشته آبادان هرچه ويران شد؛ تربت ياران گلباران شد
ممد نبودی ببينی شهر آزاد گشته؛ خون يارانت پر ثمر گشته
آه و واويلا كو جهان آرا؟ نور دو چشمان تر ما…

───┤ ♩♬♫♪♭ ├───

کویتی پور ممد نبودی ببینی

نمایش فایل های پیوست:

  • koveytipoor_-_mamad_nabodi_bebini_2_128_.mp3 (5.1 مگابایت)
  • koveytipoor_-_mamad_nabodi_bebini_2_128_.mp3 (5.1 مگابایت)
 نظر دهید »

آغاز امامت حضرت مهدی عج

04 مهر 1402 توسط فاطمه فارسی

مَنْ یُعَظِّمْ شَعائراللّه فانَّها مِنْ تَقوَی القلوب…
خوشا به حال کسی که شعائر دین خدا را بزرگ و محترم شمارد؛ زیرا این صفت، ویژگی دل های پرهیزکار است.
اشاره:
نهم ربیع الاول، آغاز دوره ی امامت مهدی(عج)، از حوادث مهم و حساس تاریخ تشیّع به شمار می رود. با گرامی داشت خاطره ی این روز باشکوه، مطلب زیر را با هدف آشنایی بیشتر با شخصیت آخرین حجت خدا در روی زمین و اظهار ارادت به پیشگاه آن حضرت، تقدیم می داریم؛ امید است همیشه یاد آن عزیز پنهان در پس پرده ی غیبت را در دل هایمان زنده دایم و از وظایف خطیر خویش در این دوره ی سرنوشت ساز، غافل نباشیم.

 

اصل امامت:
مقوله ی امامت و جانشینی پیامبر اکرم(ص) همواره به عنوان یکی از مباحث مهم اعتقادی مسلمانان در طول تاریخ مطرح بوده است. در دیدگاه شیعه، اهداف نزول کتاب های آسمانی و ارسال پیامبران الهی، هنگامی به طور کامل تحقق می یابد که ختم نبوّت با نصب امام معصوم همراه باشد. امام همه ی ویژگی های پیامبر به جز دریافت وحی را داراست که با ولایت تکوینی (قدرت بر تصرّف در نظام هستی) و ولایت تشریعی (تبیین و تفسیر آیات و احکام الهی) و از بین بردن نارسایی های موجود، زمینه را برای رسیدن انسان به کمال معنوی فراهم می کند.

پیامبر اکرم(ص)، در سال دهم هجری، هنگام بازگشت از حجةالوداع، با نازل شدن آیه ی «اَلْیَوْم اَکْملتُ لکُم دینَکم و اتْمَمْتُ علیکُم نعمتی»(2) از سوی خداوند مأمور شدند در محلی به نام «غدیر خم» انتصاب علی بن ابی طالب(ع) به مقام امامت را به آگاهی مردم برسانند. ابوجعفر محمد بن جریر طبری؛ تفسیرگر و تاریخ نگار نام دار اهل سنت در اشاره به این واقعه می نویسد:

«پیامبر اکرم(ص) [در منطقه ی غدیر خم] فرمودند: جبرییل از سوی خداوند دستور آورد که در این جایگاه بایستم و به سفید و سیاه اعلام کنم که علی بن ابی طالب(ع)، برادر من، وصی من، جانشین من و امام پس از من است».(3)

البته آن چه گفته شد به اعلام همگانی و رسمی و بیعت گرفتن از مردم مربوط است؛ زیرا رسول خدا(ص) در دوران رسالت، بارها با بیان تعداد امامان و نام بردن از آنان مسأله ی امامت را تبیین کرده بودند. هنگامی که آیه ی «یا اَیُهَّا الذّین آمَنو اطیعُوااللّهَ وَ اطیعُو الرَّسولَ و اولیِ الامرِ مِنْکُم»(4) نازل شد جابر بن عبداللّه انصاری از پیامبر پرسید: «اولی الامر که اطاعت شان در ردیف اطاعت شما به حساب آمده است، چه کسانی هستند؟» پیامبر اکرم(ص) در پاسخ فرمودند: «آنان جانشینان من و پیشوایان مسلمانان هستند. نخستین آنان، علی بن ابی طالب و پس از او فرزندش حسن و…» به این ترتیب، یکایک ائمه ی اطهار(ع) را نام بردند. هنگامی که به امام دوازدهم رسیدند، با این تعبیر از ایشان یاد کردند که: «ثم

سمّی محمد کنیّی حجةاللّه فی ارضه و بقیّة فی عباده ابن الحسن بن علی…؛ سپس هم نامم محمّد، هم کنیه ی من، حجةاللّه و بقیةاللّه در بین مردمان، فرزند حسن بن علی(ع) هستند…»(5)


 
مجله  خیمه  اردیبهشت 1382- شماره 3 
آغاز امامت امام مهدی(عج)
 
نویسنده : سید صادق سید نژاد
6
 

مَنْ یُعَظِّمْ شَعائراللّه فانَّها مِنْ تَقوَی القلوب…
خوشا به حال کسی که شعائر دین خدا را بزرگ و محترم شمارد؛ زیرا این صفت، ویژگی دل های پرهیزکار است.
اشاره:
نهم ربیع الاول، آغاز دوره ی امامت مهدی(عج)، از حوادث مهم و حساس تاریخ تشیّع به شمار می رود. با گرامی داشت خاطره ی این روز باشکوه، مطلب زیر را با هدف آشنایی بیشتر با شخصیت آخرین حجت خدا در روی زمین و اظهار ارادت به پیشگاه آن حضرت، تقدیم می داریم؛ امید است همیشه یاد آن عزیز پنهان در پس پرده ی غیبت را در دل هایمان زنده دایم و از وظایف خطیر خویش در این دوره ی سرنوشت ساز، غافل نباشیم.

 

اصل امامت:
مقوله ی امامت و جانشینی پیامبر اکرم(ص) همواره به عنوان یکی از مباحث مهم اعتقادی مسلمانان در طول تاریخ مطرح بوده است. در دیدگاه شیعه، اهداف نزول کتاب های آسمانی و ارسال پیامبران الهی، هنگامی به طور کامل تحقق می یابد که ختم نبوّت با نصب امام معصوم همراه باشد. امام همه ی ویژگی های پیامبر به جز دریافت وحی را داراست که با ولایت تکوینی (قدرت بر تصرّف در نظام هستی) و ولایت تشریعی (تبیین و تفسیر آیات و احکام الهی) و از بین بردن نارسایی های موجود، زمینه را برای رسیدن انسان به کمال معنوی فراهم می کند.

پیامبر اکرم(ص)، در سال دهم هجری، هنگام بازگشت از حجةالوداع، با نازل شدن آیه ی «اَلْیَوْم اَکْملتُ لکُم دینَکم و اتْمَمْتُ علیکُم نعمتی»(2) از سوی خداوند مأمور شدند در محلی به نام «غدیر خم» انتصاب علی بن ابی طالب(ع) به مقام امامت را به آگاهی مردم برسانند. ابوجعفر محمد بن جریر طبری؛ تفسیرگر و تاریخ نگار نام دار اهل سنت در اشاره به این واقعه می نویسد:

«پیامبر اکرم(ص) [در منطقه ی غدیر خم] فرمودند: جبرییل از سوی خداوند دستور آورد که در این جایگاه بایستم و به سفید و سیاه اعلام کنم که علی بن ابی طالب(ع)، برادر من، وصی من، جانشین من و امام پس از من است».(3)

البته آن چه گفته شد به اعلام همگانی و رسمی و بیعت گرفتن از مردم مربوط است؛ زیرا رسول خدا(ص) در دوران رسالت، بارها با بیان تعداد امامان و نام بردن از آنان مسأله ی امامت را تبیین کرده بودند. هنگامی که آیه ی «یا اَیُهَّا الذّین آمَنو اطیعُوااللّهَ وَ اطیعُو الرَّسولَ و اولیِ الامرِ مِنْکُم»(4) نازل شد جابر بن عبداللّه انصاری از پیامبر پرسید: «اولی الامر که اطاعت شان در ردیف اطاعت شما به حساب آمده است، چه کسانی هستند؟» پیامبر اکرم(ص) در پاسخ فرمودند: «آنان جانشینان من و پیشوایان مسلمانان هستند. نخستین آنان، علی بن ابی طالب و پس از او فرزندش حسن و…» به این ترتیب، یکایک ائمه ی اطهار(ع) را نام بردند. هنگامی که به امام دوازدهم رسیدند، با این تعبیر از ایشان یاد کردند که: «ثم

سمّی محمد کنیّی حجةاللّه فی ارضه و بقیّة فی عباده ابن الحسن بن علی…؛ سپس هم نامم محمّد، هم کنیه ی من، حجةاللّه و بقیةاللّه در بین مردمان، فرزند حسن بن علی(ع) هستند…»(5)

 

امامت حضرت مهدی(عج):
پیش تر اشاره شد که پیامبر(ص) با تعابیر گوناگون به مسأله ی امامت حضرت مهدی(عج) اشاره کرده و تقریبا اطلاعات لازم را درباره ی چگونگی تولد، وقایع زندگی و ویژگی های حکومت آن حضرت، در اختیار مردم قرار داده بودند. برای مثال، در یک مورد، پیامبر اکرم(ص) خطاب به علی(ع) فرمودند:

«امامان پس از من دوازده نفرند که اولّی آن ها تو هستی و آخر آنها قائمی است که خداوند به دست او، شرق و غرب عالم را خواهد گشود».(6)

و یا در جای دیگر می فرماید:

«… نهمین نفر از امامان، قائم اهل بیت من و مهدی این امت است که در رفتار و گفتار و کردار، شبیه ترین مردم به من است. او پس از یک غیبت طولانی و حیرت و سرگردانی، ظهور خواهد کرد و دین خدا را در سرتاسر عالم، حاکمیت خواهد بخشید. او با نصرت و تأییدهای پی در پی خداوند متعال، زمین را پر از عدل و داد خواهد ساخت. همان گونه که

پیش از آن، از ظلم و ستم پر شده است».(7)

بنابراین به دلیل شرایط خفقن باری که خلفای عباسی ایجاد کرده بودند حضرت مهدی(عج) پس از تولد، یک دوره زندگی نیمه مخفی را آغاز کردند. در این دوره که شهادت امام عسکری(ع)، ادامه داشت تعداد بسیار اندکی از شیعیان، به دیدار ایشان نایل شدند. از آن پس دوره ی امامت امام دوازدهم(ع) و مرحله ی خطیر زندگی آن حضرت که به دوره ی غیبت معروف است، آغاز می شود.

مسأله ی اقامه ی نماز بر پیکر مطهر امام عسکری(ع) توسط حضرت مهدی(ع) سبب روشنگری مردم شد و از انحراف های بعدی در مسأله ی امامت جلوگیری می کند. این کار بر همه ی شیعیان آشکار ساخت که پس از امام عسکری(ع)، فرزند ایشان عهده دار منصب امامت هستند. بدین ترتیب، توطئه ی خطرناکی که خلفای عباسی، برای نابودی اساسی مکتب تشیع طرح ریزی کرده بودند، خنثی شد.

باید دانست عوامل حکومت عباسی، پس از شهادت امام عسکری(ع) در صدد برآمدند تا کسی را از سوی خلیفه مأمور نماز خواندن بر جنازه ی آن حضرت کنند و به پندار باطل خود، با این کار، پایان دوره ی امامت را اعلام و خلیفه ی غاصب عباسی را وارث امامت شیعه معرفی کنند؛ امّا با وجود مقدمه چینی های بسیاری که انجام داده بودند، نقشه ی آنان عملی نشد. هنگامی که فرد مورد نظر حکومت. آماده ی نماز خواندن بر پیکر امام یازدهم(ع) بود، ناگهان کودکی در حدود پنج ساله، با وقار و طمأنینه پیش آمد، آن فرد را کنار زد و خود به اقامه ی نماز پراخت. این در حالی بود که به عنایت

خداوند متعال مأموران حکومتی نتوانستند حتّی کوچک ترین عکس العملی نشان دهند. با پایان نماز نیز، پیش از آن که مأموران حکومتی بتوانند کاری بکنند، آن حضرت از دیدگان غایب شدند. بدین ترتیب، دوره ی امامت حضرت مهدی(عج) آغاز شد.

آغاز امامت آن حضرت، به مشیّت الهی و برخی مصالح دیگر، با غیبت همراه بود که به «غیبت صُغرا» مشهور است و تا سال 329هجری قمری به طول انجامید. پس از آن، مرحله ی جدیدی از غیبت که به دوره ی «غیبت کُبرا» معروف است، آغاز شد که تا کنون نیز ادامه دارد. این دوران، سخت ترین دوره ی امتحان مردم است؛ زیرا ارتباط مستقیم با امام(ع) برای همگان میسر نیست و نایب خاصی نیز وجود ندارد تا مردم به وسلیله ی او بتوانند از آن حضرت، پاسخ پرسش های شان را دیافت و کسب فیض کنند.

در توصیف این بُرهه از زمان، تعبیرهای بسیاری در روایات وارد شده است که از وجود فتنه های بسیار خطرناک حکایت دارد. بشر در این دوره به دلیل بی توجهی به ارزش های اصیل الهی و انسانی، با وجود برخورداری از زندگی به ظاهر زیبا، آراسته و مدرن به زندگی نکبت باری دچار می شود؛ بدین معنا که هر چند شکم ها سیر و زندگی پر زرق و برق خواهد بود، ولی روح ها مضطرب، نگران و سرگشته است و از دست دادن هدف و فلسفه ی درست زندگی، یکایک افراد بشر را به یأس و ناامیدی کُشنده ای دچار می سازد.

در فرهنگ اصیل اسلامی، برای پیش گیری از دچار شدن به چنین وضعی، تحت عوان «وظایف دوران غیبت»، رهنمودهای بسیار مهمی از سوی پیامبر اکرم(ص) و ائمه ی اطهار(ع) ارایه شده است. رعایت این موارد، سبب در امان ماندن از خطر انحراف است؛ زیرا پای بند نبودن به احکام الهی و از دست دادن ثبات فکری و اعتقادی صحیح، سبب آلودگی به فتنه های آخرالزّمان خواهد شد.

امید است با انجام وظایف و تکالیف مربوط به دوری غیبت، بتوانیم در شمار منتظران واقعی آن حضرت باشیم و هنگام ظهور مهدی موعود(عج)، شایستگی هم گامی به آن سوار سبزپوش را به دست آوریم.

منبع :مجله خیمه اردیبهشت ۱۳۸۲ شماره ۳

 نظر دهید »

امام صادق ع و ورود مرد به تنور پر از آتش

02 مهر 1402 توسط فاطمه فارسی

خلاصه پرسش
چرا امام صادق(ع) به یکی از یاران خود دستور داد تا وارد تنور پر از آتش شود؟ آیا اصل این دستور و انجامش توسط آن فرد عاقلانه است؟
پرسش
آیا ماجرای دستور امام صادق(ع) به یکی از صحابه‌اش مبنی بر این‌که داخل تنور برود درست است!؟ اگر درست است پس عقل انسان کجا می‌رود؟
پاسخ اجمالی
در روایات آمده است فردی از خراسان نزد امام صادق(ع) آمد و او را به جنگ برای باز پس‌گیری خلافت دعوت کرد. اما امام به خراسانی دستور داد وارد تنور پر از آتش شود و او از این عمل خودداری کرد، در همین حال هارون مکی وارد شد و امام همان دستور را به او داد و او انجام داده و وارد تنور داغ شد، اما در نهایت هیچ آسیبی به او نرسید.
دستورهایی مانند آنچه در پرسش آمده و یا آنچه قرآن از دستور طالوت مبنی بر خودداری از نوشیدن آب با وجود تشنگی مفرط نقل می­کند، عمومیت ندارند و تنها در برخی مواقع خاص صادر شده است. بیان این دستور از طرف امام(ع) تنها به جهت بیان یک حقیقت بر خراسانی بود، امام با این دستور خاص قصد داشت علت جهاد نکردن خود را بیان کند و می‌دانست مفسده‌‌ای بر این امر وجود ندارد. همچنین هارون مکی که این دستور را انجام داد و وارد تنور شد نیز خلاف عقل عمل نکرده است، بلکه عمل او مطابق با عقل واقعی بوده است؛ زیرا او به امام و علم الهی و عصمتش اطمینان داشته؛ لذا یقین به خیر بودن این امر کرده و می‌دانست دستور امام(ع) بدون حکمت و مصلحت نیست.

پاسخ تفصیلی
برای روشن شدن موضوع مورد بحث، نخست متن روایت مورد بحث را بیان و سپس به بررسی آن می­پردازیم:
مأمون رقّی نقل می‌‌کند: خدمت امام صادق(ع) بودم که سهل بن حسن خراسانى وارد شد، سلام کرد و نشست. سپس گفت ای فرزند رسول خدا! چقدر شما رئوف و مهربان هستید. شما امام هستید، چرا دفاع از حق خود نمى‌‌کنید با این‌‌که بیش از صد هزار شیعه آماده نبرد دارید.
امام(ع) فرمود: «خراسانى بنشین، خوش آمدی». سپس به خدمت‌کار فرمود: «تنور را روشن کن!».
خدمت‌کار امام(ع) تنور را روشن کرد. و امام(ع) رو به مرد خراسانى نموده، فرمود: «داخل تنور شو!».
خراسانى با التماس گفت: ای فرزند رسول خدا! مرا با آتش مسوزان. از جرم من در گذر، خدا از تو بگذرد.
امام(ع) فرمود: «تو را بخشیدم».
در این هنگام هارون مکى وارد شد در حالی‌که کفش خود را با دست گرفته بود، گفت: «السلام علیک یا ابن رسول اللَّه».
امام(ع) فرمود: «کفش­هایت را بیانداز، برو داخل تنور بنشین!».
هارون مکی، کفش­هایش را انداخت و در داخل تنور نشست.
در این هنگام امام(ع) با مرد خراسانی به سخن­گفتن پرداخت و مانند کسی که در خراسان بوده از جریان‌هاى آن منطقه خبر داد. سپس فرمود: «خراسانى برو ببین در تنور چه خبر است».
خراسانی می‌گوید: به جانب تنور رفتم، دیدم هارون مکی چهار زانو در تنور نشسته است. بعد از تنور خارج شد، و به ما سلام کرد.
امام(ع) فرمود: «از اینها در خراسان چند نفر پیدا مى‏شود؟!»
خراسانی گفت: به خدا قسم! یک نفر هم نیست.
امام(ع) فرمود: «به خدا یک نفر هم پیدا نمى‏شود، ما زمانى که پنج نفر یاور مانند این (هارون مکی) نداشته باشیم قیام نخواهیم کرد، ما خودمان موقعیت مناسب را بهتر می‌دانیم».[1]
در این روایت یک دستور وجود دارد که نسبت به دو شخص صادر شده؛ یکی نسبت به سهل بن حسن خراسانی و دیگری به هارون مکی. تفاوت این دو شخص و عملکردشان سبب می‌شود که این دستور را در دو حالت مجزا بررسی کنیم. علاوه بر لزوم بیان این،‌ باید برای فهم این دستور یا پیشنهاد امام توجه به نکاتی کرد:
1. دستورهایی مانند این، عمومیت ندارند و تنها در برخی مواقع خاص صادر شده است که باید همه آنها را با توجه به شرائط و افراد مورد مخاطب، بررسی کرد تا به نتیجه مورد نظر رسید. در روایت مورد بحث نیز چنین دستوری از موارد اندک بوده و نمی‌توان جنبه عمومی به آن داد، بلکه سیره پیامبران و امامان برخلاف این بوده و تنها در موارد محدود و معدود، چنین دستوراتی می‌دادند.
2. این دستور و دستوراتی مانند این، مطلوبیت ذاتی و فی نفسه ندارند؛ یعنی مقصود اصلی امام وارد تنور شدن نیست، بلکه مطلوب واسطه‌ای می‌باشند یعنی در راستای هدفی هستند که برای نیل به آن وجود چنین دستوراتی لازم است.
3. امام(ع) این دستور را نخست به خراسانی داده بود و با توجه به این که خراسانی خدمت امام آمده بود تا پیشنهاد جنگ دهد. او وجود صد هزار جنگجوی در رکاب امام را بیان کرده و حضرت را به إحیای حق خود وا می‌دارد، اما امام به واقع امر آگاه بود و می‌دانست او اگر چه مُحِب و دوستدار است، اما تا چه اندازه می‌توان به او اعتماد کرد و حدود اطاعت او از امام چقدر است؛ لذا دستور به ورود به تنور داد تا حقیقت امر بر او نیز آشکار شود.
بیان چنین دستوری به خراسانی تنها برای نشان دادن هدف امام از آغاز نکردن این جنگ بوده است؛ لذا وقتی امر بر خراسانی آشکار شد، امام به او گفت: «تو را بخشیدم».
توجه به این نکته ضروری است که اگر امام (ع) خراسانی را این گونه امتحان نمی‌نمود، چه بسا تاریخ، امام (ع) را سرزنش می‌نمود که با توجه به وجود صد هزار مرد جنگی کوتاهی نموده و در مقابل ستمگران قیام نکرده و از مظلومان دفاع ننموده است.

برای فهم و دقت بیشتر در دستور امام(ع) به هارون مکی نمونه‌ای را بیان می‌کنیم؛ یک عمل جراحی را در نظر بگیرید؛ عملی که در آن شکم انسان را پاره می‌کنند و اجزای موجود در آن را بیرون می‌آورند. دو نوع نگاه به این عمل وجود دارد. کسی که اطلاعی از عمل ندارد، از جا کنده شده و با آن مخالفت می‌کند، به اصل آن پی نبرده و در مقابل آن جبهه گیری می‌کند، از عقل و اخلاق در مذمت آن استفاده کرده و در مذمت جراح سخن می‌راند، اما کسی که از این عمل جراحی آگاه است و دکتر متخصص را می‌شناسد، چه موضعی می‌گیرد. او چیزی جز خیر در آن نمی‌بیند و هر چقدر اطمینان و ایمان او به این عمل و پزشک آن بیشتر باشد، ناراحتی و استرس کمتری در خود راه می‌دهد. موضوع مورد بحث و موارد مشابه نیز چنین است. امثال هارون مکی، امری خلاف عقل نکرده‌اند، او به امام و علم الهی و عصمت ایشان اطمینان کامل داشت. اطمینان او به حدی بود که دستور امام را نه تنها خلاف عقل ندانسته بلکه حتی خیر خود را نیز در آن دیده است او می‌دانست امام عالمِ به علم ادنی و معصوم دستور خلاف حکمت و عقل و مصلحت نمی‌دهد، او با این پیش فرض، کار امام را حکیمانه و عاقلانه می‌دانست و لو این که فعلاً عقل او جزییات کار را درک نکند، اما این‌که شاید برخی از ما این عمل را خلاف عقل بدانیم به این جهت است که حقیقت علم الهی امام بر ما آشکار نیست و وقتی از این علم و عصمت امام آگاهی یافتیم، ما نیز هیچ خلافی در آن نمی‌بینیم.
5. نمونه چنین داستان و گفتاری در قرآن و از زبان طالوت نیز بیان شده که ما را در فهم درست این روایت و روایت‌های مشابه کمک می‌کند: طالوت با نشانه‌های اعجاز آمیز به رهبری بنی اسرائیل منسوب شد و سپاهیان بسیار فراهم کرد و به سمت جالوت و سپاهیانش حرکت کرد تا با آنها بجنگد. اما سپاهیان او یک دست نبوده و بسیاری از آنان ایمان و اعتقاد قلبی به طالوت نداشتند و همین سبب امتحانی سخت بر بنی اسرائیل شد[2] که قرآن آن‌را این‌گونه بیان می‌دارد: «پس زمانى که طالوت با سپاهیان [براى جنگ با دشمن از شهر] بیرون رفت، گفت: بى‏تردید خدا شما را به وسیله نهر آبى آزمایش مى‏کند پس هر که [به هنگام تشنگى‏] از آن [سیر] بنوشد، از من نیست و هر که از آن نخورد، از من است، مگر کسى که با دستش کفى آب برگیرد [که او نه از من است و نه مردود از سپاه‏]. پس جز اندکى از آنان همگى از آن نوشیدند. و زمانى که او و کسانى که با او ایمان آورده بودند از نهر گذشتند، [گروهى از آنان‏] گفتند: ما را امروز قدرت مقابله با جالوت و سپاهیانش نیست. ولى کسانى که یقین داشتند که دیدارکننده خدایند، گفتند: چه بسا گروه اندکى که به توفیق خدا بر گروه بسیارى پیروز شدند، و خدا با شکیبایان است».[3]
حال اگر کسی به واقع امر اطلاع نداشته باشد و با این ماجرا روبه رو شود، طالوت را به جهت این سیاست سرزنش می‌کند و می‌گوید به سپاهی که به جنگ می‌رود و تشنه نیز هست، چگونه چنین دستوری داده می‌شود و آیا چنین دستوری مطابق با عقل و اخلاق نیز است. اما اگر کسی به واقع امر اطلاع داشته و گفتار طالوت را سخن خداوند بداند، قطعاً می‌تواند علت چنین دستوری را متوجه شده و به حقیقت آن پی ببرد و جالب این است که در نتیجه چنین غربالی است که سپاه طالوت با اندکی افراد، پیروز شده که در نهایت آن، جالوت توسط داود کشته می‌شود که قرآن در آیات خود به این پیروزی اشاره کرده است.[4]

[1]. ابن شهرآشوب مازندرانى، مناقب آل أبی طالب (ع)، ج 4، ص 237، ، علامه، قم، 1379ق؛‏ علامه مجلسى، بحار الأنوار، ج 47، ص 123، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404ق.
[2]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 2، ص 242، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374 ش.
[3]. بقره، 249: « فَلَمَّا فَصَلَ طالُوتُ بِالْجُنُودِ قالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلیکُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی وَ مَنْ لَمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِیَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلاَّ قَلیلاً مِنْهُمْ فَلَمَّا جاوَزَهُ هُوَ وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ قالُوا لا طاقَةَ لَنَا الْیَوْمَ بِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالَ الَّذینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرینَ».
[4]. بقره، 250 – 251: «و چون [طالوت و اهل ایمان‏] براى جنگ با جالوت و سپاهیانش ظاهر شدند، گفتند: پروردگارا! بر ما صبر و شکیبایى فرو ریز، و گام‏هایمان را استوار ساز، و ما را بر گروه کافران پیروز گردان. پس آنان را به توفیق خدا شکست دادند. و داود [جوان مؤمن نیرومندى که در سپاه طالوت بود] جالوت را کشت، و خدا او را فرمانروایى و حکمت داد، و از آنچه مى‏خواست به او آموخت. و اگر خدا [تجاوز و ستم‏] برخى از مردم را به وسیله برخى دیگر دفع نمى‏کرد، قطعاً زمین را فساد فرا مى‏گرفت ولى خدا نسبت به جهانیان داراى فضل و احسان است».

 نظر دهید »

آیا امام زمان عج زن و فرزند دارد؟

31 شهریور 1402 توسط فاطمه فارسی

پرسش
آیا امام زمان(عج) زن و فرزند دارد؟
پاسخ اجمالی
اگر چه محتمل است که امام مهدی(عج) زن و فرزند داشته باشد، و غیبت آن‌حضرت این لازمه را در پى ندارد که حتماً باید سنت الاهى ازدواج ترک گردد، اما در روایات نمی‌توان به دلیل قانع کننده‏اى در این باب برخورد کرد. شاید بتوان گفت: همان‌طورکه تقدیر الاهى بر این تعلق گرفته که وجود نازنین آن‌حضرت در پس پرده غیبت باشد، بر این هم تعلق گرفته که به جهت مصالحى این مسئله در پردۀ ابهام باشد.
پاسخ تفصیلی
زندگانى شخصى حضرت مهدى(عج) از جمله مسائلى است که نمی‌توان در آن به سادگى به علم و یقین رسید، ولى می‌توان با بررسى روایات، احتمالى را به واقع نزدیک‌تر دانست. در این موضوع که آیا امام زمان(عج) زن و فرزند دارد، سه احتمال وجود دارد:

الف) امام(عج) اساساً ازدواج نکرده است.

ب) ازدواج کرده اما فرزند ندارد.

ج) آن جناب ازدواج کرده و فرزند هم دارد.

لازمه‏ى پذیرش احتمال اوّل، این است که آن‌حضرت یکى از سنت‏هاى اسلامى را ترک گفته باشد و چنین امرى بعید به نظر می‌رسد.

البته گفته شده است که مسئلۀ غیبت امام زمان اهم است و ازدواج مهم؛ لذا مانعى ندارد که برای امر مهم‌تر، مسئلۀ مهم ترک شود، ولى این گفتار مورد پذیرش نیست؛ چون میان غیبت و ازدواج تزاحمى وجود ندارد، و این دو قابل جمع‌اند.

اما در احتمال دوم؛ اگر چه اشکال احتمال اوّل وجود ندارد، اما این سؤال بی‌پاسخ می‌‏ماند که آیا همسر آن‌حضرت هم عمر طولانى دارد، یا آن‌جناب در هر زمان همسرهاى متعددى بر می‌گزیند؟ دلیلى در این رابطه وجود ندارد که موضوع را بر ما روشن کند، اما می‌توان گفت که پذیرش ازدواج با همسرهاى متعدد، استبعادى ندارد. غیبت امام(عج) اقتضا ندارد که آن‌حضرت یک داشته همسر باشد، تا مانند وی داراى عمر طولانى باشد؛ زیرا از بعضى روایات به دست می‌آید که غیبت آن‌جناب غیبت عنوانى است نه شخصى؛[1] لذا می‌تواند با مردم به صورت ناشناس حشر و نشر داشته باشد و با آنها زندگى کند، اما کسى نداند که ایشان امام زمان(عج) است.

این سؤال در احتمال سوم هم مطرح می‌گردد. علاوه بر این‌که بعضى این احتمال را بعید شمرده‏اند؛ زیرا اگر امام زمان(عج) فرزندانى داشته باشد، بالاخره آنها روزى به جست‌و‌جوى اصل خود می‌پردازند و… و این با فلسفه‏ى غیبت سازگارى ندارد.

در میان روایات هم نمی‌توان به دلیل معتبرى دست یافت که یکى از این سه احتمال را تأیید نماید.

شیخ طوسى از امام صادق(ع) روایت کرد: “لایطَّلعُ على موضِعه احدٌ من وُلْدِه و لا غیره".[2] اما همین سخن را نعمانى به گونه‏ى دیگر نقل کرده است: “لایطلع على موضعه احدٌ من ولى و غیره".[3]

از این‌رو با وجود این اختلاف، استناد به نقل شیخ، اطمینان بخش نیست، بلکه از جهاتى مانند علو سند و لفظ حدیث، روایت نعمانى معتبرتر به نظر می‌رسد. مثلاً از یک‌سو در حدیث شیخ طوسى، ضمیر مفرد به جاى جمع آمده است. (به جاى این‌که گفته شود فرزندان او و دیگران، آمده است که فرزندان او و دیگرى) مگر این‌که یکى از این سه احتمال را بپذیریم:

الف) آوردن ضمیر “ه” در “ولده” از اشتباهات نسّاخ است.

ب) روایت خواسته است اشاره کند که امام یک فرزند دارد.

ج) مراد از لفظ “ولد” اسم جنس است.

لذا عده‏اى گفته‏اند که روایت شیخ طوسى در مقام بیان، مبالغه‏ى در خفا است، نه این‌که آن‌حضرت فرزندى دارد، بلکه در صدد بیان این نکته است که بر فرض اگر آن‌حضرت فرزندى می‌داشت، آن فرزندان هم از جایگاه و سرّ او آگاه نبودند.[4] از سوى دیگر، اگر از اشکال سندى بعضى از متون که در این باب وجود دارد، صرف نظر کنیم، صراحتى در آنها مشاهده نمی‌شود و قابل حمل بر عصر ظهور می‌باشند. مثلاً ابن طاووس از امام رضا(ع) نقل کرده است: “اللهم اعطه فى نفسه و اهله و ولده و ذریته".[5] از امام صادق (ع) هم روایت شده است: “کانى ارى نزول القائم فى مسجد السهلة باهله و عیاله".[6]

عده‏اى با تمسک به داستان جزیره‏ى خضرا، گفته‏اند که امام(عج) فرزندانى دارد که بر آن جزیره با نظارت آن امام، حکومت می‌کنند و… . اما باید گفت که این داستان، افسانه‏اى بیش نیست.[7] و بیشتر به داستان تخیلى شبیه است تا داستان واقعى.

علامۀ مجلسى‏ در این باب می‌گوید: چون این داستان را در کتاب‏هاى معتبر نیافتم، آن‌را در فصلى جداگانه آورده‏ام.[8] شیخ آقا بزرگ تهرانى آن‌را یک داستان تخیلى شمرده است.[9]

نتیجه: این‌که اگر چه داشتن همسر و فرزند محتمل است، اما در این باب نمی‌توان به روایت معتبرى استناد کرد.[10] از سوى دیگر دلیل محکم و معتبرى هم بر ترک سنت الاهى ازدواج از طرف امام زمان(عج) وجود ندارد.


[1]. مثلاً امام صادق(ع) می ‏فرماید: «صاحب الزمان(عج) در میان مردم رفت و آمد می‌کند، در بازار قدم می‌نهد و گاهى بر فرش منزل‏هاى دوستان می‌نشیند، لکن او را نمی‌شناسند". ابن أبی زینب(نعمانی)، محمد بن ابراهیم، الغیبة، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 164، تهران، صدوق، چاپ اول، 1411ق.

[2]. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، محقق، مصحح، تهرانی، عباد الله، ناصح، علی احمد، ص 102، قم، دار المعارف الإسلامیة، چاپ اول، 1411ق.

[3]. نعمانى، الغیبة، ص 172.

[4]. محمد، صدر، تاریخ الغیبة الکبرى، ج 2، ص 65، اصفهان، مکتبة الامام امیرالمؤمنین(ع) العامة.

[5]. سید ابن طاووس، رضی الدین علی، جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع، ص 510، قم، دار الرضی، چاپ اول، بی تا.

[6]. قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، قصص الانبیاء علیهم السلام، محقق، مصحح، عرفانیان یزدی، غلامرضا، ص 80، مرکز پژوهش های اسلامی، چاپ اول، 1409ق.

[7]. براى آگاهى بیشتر ر. ک: مرتضى عاملى، سید جعفر، دراسة فى علامات الظهور و الجزیرة الخضرا، ص 263.

[8]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 52، ص 159، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.

[9]. تهرانی، شیخ آقا بزرگ، الذریة الى تصانیف الشیعه، ج 5، ص 108، بیروت، دارالاضواء.

[10]. مسعودى در اثبات الوصیة، ص201، از امام رضا(ع) روایتى نقل کرده است که اگر در روایات آمده است هیچ امامى از دنیا نمی ‏رود تا فرزندش را ببیند، مربوط به قائم(ع) نمی‌شود. ر. ک: صافى گلپایگانى، امامت و مهدویت پاسخ به ده پرسش، ص 56 – 53

اسلام کوئیست 

 نظر دهید »

ظهور حضرت مهدی عج

30 شهریور 1402 توسط فاطمه فارسی

علت ظهور نکردن امام زمان(عج) با وجود حکومت‌های شیعی چیست؟
پرسش
شما می‌گویید علت پنهان شدن امام دوازدهم در غار، ترس از ستمگران است، پس وقتی این خطر با به قدرت رسیدن حکومت‌های شیعه؛ مانند عبیدی‌ها، صفوی‌ها، آل بویه و … چرا الآن او بیرون نمی‌آید در صورتی که حکومت شیعی ایران می‌تواند او را حمایت کند؟! و میلیون‌ها شیعه شب و روز خود را فدای او می‌نمایند و منتظر او هستند!!
پاسخ اجمالی
غیبت امام زمان(ع) به این معنا نیست که که حضرت یک زندگی خلاف معمول و متفاوت با سایر مردم دارند و مثلاً در غار زندگی می‌کنند، بلکه مطابق روایات آن‌حضرت در میان مردم به طور ناشناس زندگی می‌کند. تنها تفاوتی که حضرت با سایر مردم دارد در طول عمر شریف ایشان است که با اراده و قدرت خداوند متعال صورت گرفته است. غیبت حضرت حکمت‌هایی دارد که برخی از آنها برای ما بیان شده و برخی نامشخص و نامعلوم است. همچنین ظهور حضرت نیازمند اسباب و شرایط خاصی است که آن شرایط هنوز فراهم نشده است. از جمله این‌که حضرت علاوه بر پیروان عادی نیازمند به 313 نفر یاور ویژه است. و در نهایت با توجه روایات و این‌که حکومت فعلی ایران از مشروعیت فقهی و روایی برخوردار است، می‌توان حکومت فعلی را زمینه‌ساز حکومت جهانی امام زمان(عج) دانست.
پاسخ تفصیلی
برای روشن شدن پاسخ چند مطلب را باید متذکر شویم:

آنچه که عقیده شیعه در رابطه با امام زمان(ع) است و پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) بدان تصریح فرموده‌اند،[1] غیبت ایشان است، نه پنهان شدن در غار و سرداب. البته گروهی جهت استهزاء شیعیان می‌گویند که شیعه قائل است که مهدی موعود(ع) بعد از تولدش در سردابی (سرداب منزل امام حسن عسکری(ع) در سامراء) مخفی و غیبت خود را از آن‌جا شروع و تاکنون نیز در آن سرداب به سر می‌برد. لکن با مراجعه به روایات وارده بی‌پایه و اساس بودن این ادعا به خوبی مشخص می‌گردد.[2]
مفهوم غائب بودن امام(ع) هرگز این نیست که وجود امام در عصر غیبت یک وجود نامرئی و رؤیایی است، بلکه او از نظر زندگی یک زندگی طبیعی عینی دارد، منتها با عمری طولانی در میان مردم و درون جامعه رفت و آمد دارد، و اگر استثنائی در زندگی او هست همین است که او از یک عمر طولانی برخوردار است.[3]

در احادیث ما چنین آمده است که امام زمان(ع) به طور ناشناس در بین مردم زندگی و رفت و آمد می‌کند، در مجامع عمومی و در مراسم حج شرکت می‌نماید و در حل برخی از مشکلات هم به مردم کمک می‌کند.[4]

علل غیبت امام زمان(عج): غیبت حضرت دارای حکمت‌هایی است که برخی از آنها برای ما بیان شده و برخی نامشخص و نامعلوم است. برخی از امور را می‌توان از حکمت‌های غیبت بر شمرد:
2-1. امتحان و آزمایش بندگان خدا،[5]

2- 2. محفوظ ماندن از بیعت با ستم‌کاران،[6]

2- 3. حفظ اولاد مؤمن افراد کافر.

از امام صادق‌(ع) نقل شده است: خدا در صلب مشرکان نطفه‌ی افراد با ایمانی را به ودیعه نهاده است؛ و شری به آنها نمی‌رسد تا زمانی که متولد شوند.[7]

همچنین قائم(عج) ما اهل‌بیت ظاهر نمی‌شود تا این‌که امانت‌های الهی از صلب کافران خارج شوند بعد از آن ظاهر می‌شود و کفار را به قتل می‌رساند.[8]

ولی همه‌ی علل غیبت آن‌حضرت برای ما شناخته شده نیست؛ چنان‌که بعضى از روایات‏ بیانگر این نکته‏‌اند که امامان معصوم از علت اصلى غیبت آگاه‌اند، اما مأمور به بیان آن نیستند؛ لذا سر بسته و به طور اجمال حکمت‌‏هایى از آن‌را بیان کرده‌‏اند؛ دلیل این ادّعا روایت عبداللّه بن فضل هاشمى از امام صادق(ع) است که امام به وى فرمود:

براى صاحب امر غیبتى است که چاره‏‌اى از آن نیست. هر اهل باطلی در آن شک می‌کند. به او گفتم: فدایتان شوم، (غیبت) براى چیست؟ فرمود: براى امرى که اجازه‌ی کشف آن‌را براى شما نداریم. گفتم: حکمت غیبت او چیست؟ فرمود: حکمت غیبت او همان حکمت غیبت حجت‌‏هاى خداوند قبل از او است. حکمت آن کشف نمی‌شود مگر بعد از ظهور او. همان‌طور که حکمت سوراخ کردن کشتى و کشتن پسر و برپایى دیوار توسط حضرت خضر(ع) براى حضرت موسی(ع) کشف نشد مگر هنگام جدایى آنها.[9]

شرایط ظهور امام زمان(عج): از آن‌جا که نهضت آن‌حضرت یک نهضت سطحی و کوچک نیست، بلکه یک انقلاب جهانی و همه جانبه است، برنامه بسیار عمیق و دشواری دارد (توجه شود که قرار نیست حضرت بر مبنای اعجاز حکومت کند) می‌خواهد تمام اختلافات نژادی و کشوری و زبانی و دینی را برطرف سازد و سرتاسر گیتی را با یک حکومت نیرومند اداره کند. یک چنین انقلاب عمیقی باید از درون دل‌های جهانیان سرچشمه بگیرد. بنابراین تا نوع بشر به حد کمال و رشد نرسد و برای پذیرفتن حکومت حق آماده نگردد مهدی موعود(ع) ظاهر نخواهد شد.[10]
هشام بن سالم از حضرت صادق(ع) روایت کرد: تا همه‌ی اصناف مردم به حکومت نرسند صاحب الامر قیام نمی‌کند؛ برای این‌که وقتی حکومتش را تشکیل داد کسی نگوید: اگر ما هم به حکومت می‌رسیدیم با عدالت رفتار می‌کردیم.[11]

براى این‌که دنیا چنان حکومتى را پذیرا باشد، چند نوع آمادگى لازم است:

الف). آمادگى فکرى و فرهنگى: یعنى سطح افکار مردم جهان آن‌چنان بالا رود که بدانند مثلاً مسئله «نژاد» یا «مناطق مختلف جغرافیایى» مسئله قابل توجهى در زندگى بشر نیست و تقاوت رنگ‌‏ها و زبان‌‏ها و سرزمین‏‌ها نمی‌تواند بشر را از هم جدا سازد.

ب). آمادگى اجتماعى: مردم جهان باید از ظلم و ستم و نظامات موجود خسته شوند، تلخى این زندگى مادى و تک بُعدى را احساس کنند و حتى از این‌که ادامه این‌راه تک بعدى ممکن است در آینده مشکلات کنونى را حل کند، مأیوس گردند.

ج). آمادگی‌هاى تکنولوژى و ارتباطى: بر خلاف آنچه بعضى می‌‏پندارند که رسیدن به مرحله‌ی تکامل اجتماعى و رسیدن به جهانى آکنده از صلح و عدالت، تنها با نابودى تکنولوژى جدید امکان‏‌پذیر است، وجود این صنایع پیشرفته نه تنها مزاحم یک حکومت عادلانه جهانى نخواهد بود، بلکه شاید بدون آن، وصول به چنین هدفى محال باشد؛ چون معجزه، استثنایى است منطقى در نظام جارى طبیعت، براى اثبات حقانیت یک آیین آسمانى؛ نه براى اداره همیشگى نظام جامعه.[12]

د). آمادگی‌‏هاى فردى: حکومت جهانى قبل از هر چیز نیازمند عناصر آماده و با ارزش انسانى است تا بتواند بار سنگین چنان اصلاحات وسیعى را به دوش بکشد.

پس براى پیاده کردن آن برنامه عظیم در درجه اول نیاز به بالا بردن سطح اندیشه و آگاهى و آمادگى روحى و فکرى است. منتظر واقعى براى چنان برنامه مهمى نمی‌‏تواند نقش تماشاچى را داشته باشد.[13]

همچنین حضرت نیاز به 313 نفر اصحاب خاص دارد که دارای شرایط ویژه‌ای هستند. در روایتی امام جواد(ع) به عبدالعظیم حسنی فرمود: «… هنگامی که برای او این تعداد 313 نفر از اهل اخلاص جمع شد، خداوند امر او را ظاهر خواهد کرد».[14]

حال با توجه به مطالب گفته شده روشن می‌شود که چرا با وجود حکومت‌های شیعی؛ مانند بویه‌ای‌ها و صفوی‌ها حضرت ظهور نکرد؟

علاوه بر این باید بگوییم، طبق دیدگاه شیعه، حکومت تنها از آن خداوند متعال و کسانی است که از طرف ایشان منصوب شده‌اند که در دوران غیبت امام عصر(عج) تنها فقیه واجد الشرایط می‌تواند سرپستی امت را بر عهده گیرد نه حکام و سلاطین جور هرچند که شیعه باشند؛ چراکه چنین حکومتی حکومت طاغوت است.[15] و از همین‌رو است که علما و فقهای شیعه هیچ‌گاه به طور کامل این حکومت‌ها را تأیید نکرده‌اند. البته به جهت پاره‌ای مصالح مانند پیشرفت و قدرت شیعه[16] و حفظ جان ایشان این حکومت‌ها را بر حکومت‌های غیر شیعی ترجیح می‌داد. مثلاً شیخ صدوق در عین این‌که با بوئیان(آل بویه) مرتبط بود و در جلسات علمی آنان شرکت می‌کرد، جز در شرایط اضطرار همکاری با دولت جور را جایز نمی‌شمرد.[17]

علامه مجلسی در دوره‌ی صفویان سه شرط را برای جواز معاشرت با حکام برمی‌شمارد: اول به قصد تقیه، دوم با هدف دفع ضرر از مظلوم یا رساندن نفعی به مؤمن که در این صورت واجب هم می‌شود. و سوم به منظور هدایت سلاطین جایر.[18] عدم همراهی علمای اسلام با حکام جور به گونه‌ای بود که عده‌ای از ایشان حتی اعتکاف در مسجدی را که شاه عباس ساخته بود مخالف بودند.[19]

با این توضیحات روشن می‌شود که این حکومت‌ها اگرچه شیعی بودند، لکن شایستگی حمایت از حضرت را نداشتند، علاوه بر این‌که از قدرت لازم هم برخوردار نبودند.

آنچه که در رابطه با ایرانیان و حکومت فعلی ایران باید گفته شود؛ این است که مطابق روایات معصومین(ع)، ایرانیان سهم قابل توجهی در یاری و ظهور حضرت دارند و روایاتی مربوط به اهل قم، طالقان و به طور کلی قوم فارس در این خصوص به ما رسیده است؛ مثلاً، در بحارالانوار از امام صادق(ع) منقول است که حضرت آیه‌ی شریفه‌ی «بعثنا علکیم عباداً لنا اولی بأس شدید»[20] را قرائت کرد … راوی می‌گوید: عرض کردیم فدایت شویم اینها چه کسانی هستند؟ پس حضرت سه مرتبه فرمود: به خدا سوگند آنان اهل قم هستند.[21]

از طرفی کلیه منابع روایی شیعه و سنی پیرامون حضرت مهدی(ع) اتفاق نظر دارند که آن بزرگوار بعد از نهضتی مقدماتی (قابل انطباق بر انقلاب اسلامی)، ظهور می‌کند، و یاران درفش‌های سیاه ایرانی‌اند که زمینه‌ساز حکومت آن حضرت و آماده کننده‌ی  مقدمات فرمانروایی وی می‌باشند. در این روایات اتفاق است که دو شخصیت وعده داده شده، سید خراسانی و یا هاشمی خراسانی و یاور او شعیب بن صالح هر دو ایرانی هستند.[22]

با توجه به این روایات و این‌که حکومت فعلی ایران از مشروعیت فقهی و روایی برخوردار است، می‌توان حکومت فعلی را فقط زمینه ساز حکومت جهانی حضرت دانست؛ چراکه ترس از ستمگران (که البته ترسی است ممدوح و برای حفظ دین، نه ترس از جان شخصی)، تنها یکی از علت‌های غیبت است و غیبت حضرت همان‌گونه که بیان کردیم علل دیگری نیز دارد.


[1]. ر. ک: مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 52، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق؛ صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر.

[2]. ر. ک: رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی، ص 425- 428، قم، مسجد مقدس جمکران، چاپ دوم، 1384ش.

[3]. مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص 219، قم، نسل جوان، یازدهم، 1380ش.

[4]. امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص 215، قم، شفق، چاپ بیست و یک، 1380ش.

[5]. بحار الانوار،  ج 52، ص 113.

[6]. همان، ج 51، ص 152.

[7]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 13، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.

[8]. شیخ حر عاملی، اثبات الهداة، ج 5، ص 106، حدیث 222، بیروت، اعلمی، چاپ اول، 1425ق.

[9]. بحار الانوار، ج 52، ص 91.

[10]. دادگستر جهان، ص 241.

[11]. بحار الانوار، ج 52، ص 244.

[12]. حکومت جهانى مهدى، ص 80 - 83.

[13]. اقتباس از پاسخ «عوامل ظهور امام زمان»، 535

[14]. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 377 و 378، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1395ق.

[15]. ر. ک: مصباح یزدی، محمد تقی، حقوق و سیاست در قرآن.

[16]. ر. ک: حسین زاده، سید محمد علی، علما و مشروعیت دولت صفوی.

[17]. همان، ص 87.

[18]. همان.

[19]. ر. ک: جعفریان، رسول، دین و سیاست در دوره صفوی، ص 71.

[20]. اسراء، 5.

[21]. ر. ک: کورانی، علی، عصر ظهور؛ بحار الانوار، ج 6، ص 216.

[22]. عصور ظهور، ص 228.

اسلام کوئیست 

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

یاوران مهدی عج

جستجو

موضوعات

  • همه
  • امام زمان عج
  • بدون موضوع
  • رفتار با غیر مسلمانان،تارخ ، تفسیر

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس