یاوران مهدی عج

  • خانه 

دیه زن و مرد در اسلام

28 شهریور 1402 توسط فاطمه فارسی

چرا دیه زن نصف دیه مرد است؟


پاسخ اجمالی
بر اساس مطالعات فقهى و تاریخى، «دیه» یک امر اقتصادى است که به منظور جبران خسارت، تشریع گردیده است. از سوى دیگر، در جامعه مطلوبى که اسلام در پى تحقق آن است، عمده فعالیت‌هاى اقتصادى بر دوش مرد گذاشته شده است؛ یعنى با یک نگاه کلى به وظایف اقتصادى مرد، در می‌یابیم که مرد داراى وظایفى است که زن از آنها معاف گردیده است. در حالی‌که مهم‌ترین وظیفه یک زن - و نه تنها وظیفه او - اداره کانون اصلى اجتماع؛ یعنى خانواده است، مهم‌ترین وظیفه یک مرد - و نه تنها وظیفه او - تأمین و تنظیم امور اقتصادى و معیشتى خانواده است.

توجه و دقت در همین مقوله به راحتى می‌تواند اذهان ما را قانع کند که اسلام می‌بایستى به تقویت امورى بپردازد که داراى آثار اقتصادى براى مرد است و از آن مقوله، بحث دیه است. دین مبین اسلام با نظر به نقش مولد بودن مرد در امر اقتصاد خانواده و نیز توجه به این نکته که دیه مربوط به بدن انسان است و اگر بدن در مسائل اقتصادى قوی‌تر بود دیه آن بیشتر است و چون مردان در مسائل اقتصادى، بیش از زنان بازدهى اقتصادى دارند؛ لذا دیه آنها بیشتر است و این بدان معنا نیست که در اسلام شأن و کرامت مرد بالاتر از زن است، چه این‌که اگر دیه، ملازمه‌اى با ارزش انسان‌ها داشت، هیچ‌گاه نباید دیه یک دانش‌مند و اندیش‌مند متفکر یا یک پیشواى دینى یا سیاسى مهم با دیه یک فرد عادى یا کارگر ساده مساوى باشد.

نکته دیگر، نقش امنیتى یک مرد در خانواده است. پُرواضح است که غالباً این مرد است که امنیت خانواده را تأمین کرده، حریم خانه و خانواده را از تعرض متجاوزان، مصون می‌دارد؛ لذا طبیعى است که خسارت وارده بر خانواده را در صورت فقدان مرد بیش از خسارت وارده از فقدان زن ارزیابى نماییم.

و بالأخره نکته مهم‌تر این‌که بایستى به این مقوله توجه داشته باشیم که همواره احکام و قوانینى که توسط یک دین یا آیین عرضه می‌شود، بر اساس مبانى و دیدگاه‌هایى است که آن مکتب در مسئله مورد نظر دارد و با توجه به مجموعه دیدگاه‌ها است که در آن مورد به خصوص عرضه شده است، در مورد دیه هم، اسلام با توجه به مجموعه وظایف و اختیاراتى که در مورد زن و مرد دارد و با عنایت به روح کلى قوانین حاکم بر نظام خانواده چنین حکمى را صادر کرده و نمی‌توان به عنوان یک اشکال یا ایراد به آن نگاه کرد.

پاسخ تفصیلی
تمامى احکام اسلام بر پایه مصالح و مفاسد خاصى استوار است. براى هر حکمى، حکمتى است و در جعل هر قانونى، مصلحتى موجود است. اگر در اسلام از چیزى نهى می‌شود؛ به دلیل آن است که مفسده‌اى دارد و اگر به چیزى امر می‌شود، از آن جهت است که مصلحتى در آن وجود دارد. البته شاید پى بردن به تمام حکمت و مصالح و مفاسد مترتّب بر احکام برای ما ممکن نباشد، اما با اتکاى به عقل سلیم و نیز واقعیات خارجى موجود و همچنین بیانات بزرگان معصوم(ع) می‌توان به گوشه‌هایى از آن پى برد. در مورد دیه زن و نصف بودن آن نسبت به دیه مرد هم قطعاً حکمت‌هایى وجود دارد که به تعدادى از آن می‌پردازیم:

اگر اسلام یک دین کاملاً مادى بود که محور مسائل آن امور مالى و اقتصادى در نظر گرفته می‌شد و آن‌گاه دیه زن نصف دیه مرد بود، این اشکال وارد بود که چرا ارزش زن کمتر از مرد است و چرا قیمت زن را نصف قیمت مرد در نظر گرفته‌اند. حال آن‌که در اسلام ارزش انسان‌ها به روح و روان و کمالات معنوى آنها است. آنچه در اسلام اهمیت دارد و معیار ارزش است، تقوا است. انسان می‌تواند، مانند موسى(ع) کلیم ‏الله باشد، همان‌گونه که مریم(‏س) نیز با خداوند ارتباط وحیانى داشت. زن و مرد در پیمودن راه تعالى و سعادت و دست‌یابى به مقامات معنوى، یکسان هستند و فرقى میان آن دو نیست.
لکن، مسئله دیه، یک امر اقتصادى است. دیه مربوط به تن انسان‌ها است؛ برای همین است که فرقى بین دیه فرد اوّل حکومت اسلامى و یک کارگر ساده وجود ندارد.[1]

در یک نگاه کلى می‌توان گفت که انسان‌ها اعم از زن و مرد داراى سه بعد هستند:
الف) بُعد انسانى و الهى: در این مورد زن و مرد با هم یکسان هستند و راه تکامل انسانى و الهى، تا بی‌نهایت به روى هر دوى آنها گشوده است.

قرآن کریم در این مورد می‌فرماید: «هرکس از مرد یا زن عمل نیک انجام دهد در حالی که ایمان داشته باشد، پس او را بی‌تردید [در دنیا] به زندگى پاکیزه‌اى زنده خواهیم داشت و [در آخرت] پاداششان را در برابر عمل‌هاى بسیار خوبشان خواهیم داد».[2]

ب) بُعد علمى: از نظر بعد علمى بین مرد و زن تفاوتى نیست. اسلام تفاوتى در فراگیرى علم بین زن و مرد قائل نشده است. در روایات آمده است: «طلب العلم فریضة على کل مسلم و مسلمة».[3] آیات قرآنى که در این زمینه وارد شده و تفاوتى بین زن و مرد در زمینه علم و دانش و ترغیب به آموختن قایل نشده، مشتمل بر چهل آیه است.

ج) بعد اقتصادى؛ زن و مرد در اسلام از حیث وظایف اقتصادى با یکدیگر متفاوت‌اند. این وظایف بر مبناى توان و قدرت جسمى و روحى زن و مرد تقسیم‌بندى شده‌اند. اصولاً زن از لحاظ بازدهى اقتصادى از مرد ضعیف‌تر است. حتى در عصر حاضر و حتى در جوامعى که بین زن و مرد به ظاهر، اصلاً فرقى قایل نیستند، بازدهى اقتصادى زن و مرد یکسان نیست.

واقعیت این است که زن بالأخره برای به دنیا آوردن فرزند باید باردار شود و بعد از زایمان نیز باید به شیردهى و مواظبت از کودک خود بپردازد. دوران باردارى و شیردهى زمان و توان زیادى از زن می‌گیرد و انرژى و وقت زیادى از زن صرف این موضوع می‌شود. اگرچه این‌کار، فى نفسه، کارى بزرگ و ارزش‌مند است، اما به هرحال، کار اقتصادى نیست و هیچ بازدهى اقتصادى بر آن مترتب نیست. از طرفى، ساختمان بدنى زن و مرد بسیار متفاوت است. زن داراى اندامى ظریف و لطیف با ضریب آسیب‌پذیرى بالا است، در حالی‌که ساختمان جسمانى مرد، قوى و نوعاً زمخت و مناسب کارهاى سخت است؛ و به همین دلیل، بسیارى از کارها و شغل‌هاى اجتماعى که نیازمند توان و قوت مردانه است، در اختیار مردها قرار می‌گیرد و بدیهى است که با فقدان مرد، خسارت بیشترى متوجه خانواده می‌شود؛ لذا ضرورى است که دیه بیشترى بابت فقدان مرد پرداخت گردد.[4]

خلأ ناشى از فقدان یک مرد در خانواده به مراتب بیش از خلأ ناشى از یک زن است. بر اساس مطالعات فقهى و تاریخى،[5] دیه به منظور جبران خساراتى است که از ناحیه مجرم بر شخص قربانى یا خانواده او وارد گردیده و از آن‌جا که جامعه مطلوب دینى که اسلام در پى تحقق آن است، عمده فعالیت‌هاى اقتصادى را بر دوش مرد گذاشته و مهم‌ترین وظیفه زن را اداره کانون خانواده قرار داده، طبیعى است که آثارى که بر یک مرد مترتب می‌شود از نظر اقتصادى بر وجود یک زن مترتب نیست؛ لذا فقدان او از صحنه اجتماع و خانواده، از نظر اقتصادی خسارت بیشترى را متوجه خانواده می‌کند. بنابراین، باید دیه‌اى مناسب وضعیت او پرداخت گردد.[6]
علاوه بر آن؛ نفقه فرزندان نیز بر عهده مرد است نه زن؛ لذا با رفتن مرد و مرگ او تعدادى فرزند واجب النفقه از او باقى می‌مانند که بایستى به نحوى این خلأ نیز پُر گردد. بنابراین، باید قاعدتاً دیه مرد بیش از دیه یک زن باشد و این مطلب ربطى به جوهره زن و مرد ندارد، بلکه به لحاظ عوارض خارجى مرگ آنها و اثرات آن در خانواده است.[7] با توجه به مجموعه مطالبى که بیان شد، می‌توان چنین نتیجه گرفت که مسئله دیه ملاک ارزیابى ارزش مرد و زن نیست که تفاوت آن موجب اعتراض گردد. از طرفى وظایف اقتصادى مرد در خانواده هم به نحوى ایجاب می‌کند که تفاوت‌هایى در این‌گونه موارد(دیه) که ارتباط مستقیم با اقتصاد خانواده دارد، مشاهده شود و این عین عدالت است.

مرد از نظر جسمانى و قواى بدنى، قوی‌تر از زن بوده و قادر به انجام کارهاى سنگین‌تر است و وجود او براى خانواده، مایه آرامش و قوّت دل است، از سوى دیگر؛ با فقدان او افرادى که تحت تکفل وى بوده‌اند، بدون سرپرست و حامى می‌مانند؛ لذا طبیعى است که میزان دیه او بیش از دیه یک زن باشد.[8]

در پایان تذکر یک نکته و پاسخ به دو شبهه خالى از لطف نیست و آن این‌که؛

اولاً: نصف بودن دیه زن نسبت به مرد مادامى است که دیه بیشتر از ثلث شود، و الاّ دیه مرد و زن در کمتر از ثلث با هم مساوى است؛ لذا اگر دلیل نصف بودن دیه زن، مسئله نقص او بود، باید همه جا دیه او نصف دیه مرد می‌شد.

ثانیاً: همان‌گونه که دیه بیشترى به مرد اختصاص می‌یابد، در مقابل وظیفه دارد که در پرداخت دیه قتل‌ها و جنایات خطایى بستگان خود(به عنوان عاقله)[9] مشارکت نماید، در حالی که زن از این امر معاف است.

ممکن است گفته شود که در عصر حاضر، زنان، هم‌دوش مردان به فعالیت‌هاى اقتصادى اشتغال دارند و در تأمین مخارج زندگى با مرد شریک هستند، پس دلیلى بر کم بودن دیه آنها در عصر کنونى وجود ندارد.

در پاسخ به این اشکال می‌توان گفت؛ اولاً: صحیح است که زنان دوشادوش مردان فعالیت اقتصادى می‌کنند، لکن در عین حال، هیچ‌گاه نمی‌توانند امنیتى را که مرد براى خانواده به وجود می‌آورد، ایجاد کنند. در واقع، زنان در ایجاد حریمى مطمئن براى خانواده هیچ‌گاه به پاى مردان نمی‌رسند. ثانیاً: همان‌گونه که قبلاً هم بیان شد، بسیارى از مشاغل پُردرآمد هستند که با وضعیت جسمى و عمومى زنان تناسب ندارند؛ لذا فقط در انحصار مردان قرار دارند و طبیعى است که بازدهى اقتصادى مردان را بالا می‌برد. در عین حال، اگر واقعاً بازدهى اقتصادى زن و مرد مساوى است؛ چرا در جوامعى که به ظاهر از حقوق زنان دم می‌زنند اکثریت وزرا و وکلا و مسئولان را مردان تشکیل می‌دهند؟

اشکال دیگرى که ممکن است مطرح شود، آن است که آیا نصف بودن دیه زن تبعیض علیه او و به نفع مردان است؟

پاسخ به این سؤال هم آن است که؛ اسلام، دین مساوات است و مرد و زن بودن در این دین هیچ امتیازى نیست. لکن در امر نصف بودن دیه، مصلحتى وجود دارد. چنان‌که احکام دیگرى در اسلام وجود دارد که به دلیل مصالحى که در آنها وجود دارد، به نفع زنان وضع شده است. از جمله این‌که؛ اگر شخص مسلمانى مرتد شود(مرتد فطرى) چنانچه مرد باشد حتى، اگر توبه هم کند، به نظر بسیارى از فقها به مرگ محکوم می‌شود، ولى اگر زن باشد در صورتى که توبه کند، آزاد شده و به زندگى عادى خود برمی‌گردد. یا مجازات شخصى که قوّادى می‌کند، اگر مرد باشد علاوه بر مجازات بدنى، به شهر دیگرى تبعید می‌شود، در صورتى که زن تبعید نمی‌شود. یا در علل فسخ نکاح، اگر مردى بعد از عقد نکاح، دیوانه شد، زن حق دارد نکاح را فسخ کند در صورتى که اگر همین اتفاق براى زن بیفتد، مرد حق فسخ ندارد.[10]

منابع

. جوادى آملى، عبدالله، زن در آئینه جلال و جمال، ص 400 - 401.

[2]. نحل، 97؛ احزاب، 35.

[3]. منسوب به جعفر بن محمد علیه السلام (امام ششم)، مصباح الشریعة، ص 13، بیروت، اعلمی، چاپ اول، 1400ق.

[4]. مکارم شیرازى، ناصر، دروس خارج فقه، بحث دیات، روزنامه فیضیه، شماره 18.

[5]. شفیعى سروستانى، ابراهیم،  و…، قانون دیانت و مقتضیات زمان، مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهورى، چاپ اول.

[6]. شفیعى سروستانى، ابراهیم، تفاوت زن و مرد در دیه و قصاص، ص 93، سفیر صبح، چاپ اول.

[7]. خامنه‌اى، سید محمد، حقوق زن، ص 98، علمى فرهنگى، چاپ دوم، 1375ش.

[8]. محمودى، عباسعلى، برابرى زن و مرد در قصاص، ص 83، بعثت، چاپ اول، 1365ش؛ محمد حسین، فضل الله، زن در حقوق اسلامى، ترجمه، فقهى زاده، عبدالهادى، ص 24، نشر دادگستر.

[9]. ر. ک: (عاقله و جبران خسارت جرم)، 31147.

[10]. برگرفته از نظرات فقهاى معاصر، رساله‌هاى توضیح المسائل مراجع تقلید.

اسلام کوئیست 

 

 

 نظر دهید »

تفاوت ارث زن و مرد در اسلام

27 شهریور 1402 توسط فاطمه فارسی

چرا ارث زن نصف ارث مرد است؟


پاسخ اجمالی

یکی از علت‌های زیاد بودن ارث مرد نسبت به زن آن است که نفقه زن بر عهده مرد است؛ یعنى مرد علاوه بر این‌که باید مخارج خود را تأمین کند، موظف است هزینه زندگى زن و فرزندان را هم تأمین نماید. از سوى دیگر، مرد دهنده مهریه و زن گیرنده آن است.

در واقع می‌توان ادعا کرد که آنچه زن از ارث و مهریه نصیبش می‌شود، پس انداز او قرار می‌گیرد، در حالی‌که سهم الارث مرد، صرف مخارج زندگى خود و همسر و فرزندانش می‌شود. علاوه بر این؛ در شرع اسلام، تکالیفى برعهده مرد گذاشته شد که مستلزم صرف مال است؛ مانند هزینه‌هایى که مرد باید در راه جهاد بپردازد و یا جایى که یکى از بستگان، به صورت خطایى مرتکب قتل یا جرحى شود، مرد به عنوان عاقله، در پرداخت دیه مقتول، مسئولیت دارد، در حالی‌که زن هیچ مسئولیتى در این زمینه‌ها ندارد. اگرچه به ظاهر، سهم مرد دو برابر سهم زن است، لکن در عمل بهره واقعى او از ثروت‌هاى جامعه به مراتب کمتر از زن است. چه این‌که مرد در مقابل ارث زیادترى که می‌گیرد، مسئولیت‌هاى مالى سنگین‌ترى نیز بر دوش دارد. در یک کلام می‌توان گفت: علت تفاوت ارث زن و مرد به دلیل ایجاد توازن و تعادل میان حقوق و تکالیف هر یک از آنان است.


پاسخ تفصیلی
قبل از پرداختن به پاسخ، لازم به تذکر است که قاعده دو برابر بودن سهم مرد نسبت به زن، یک قاعده کلى نیست، بلکه در شرع و قانون، مواردى وجود دارد که در ارث بردن، فرقى میان زن و مرد نیست؛ مانند پدر و مادر میت که هر دو به صورت مساوى ارث می‌برند و فرقى بین آنها وجود ندارد.

از دیرباز، این سؤال مطرح بوده است که چرا ارث زن نصف ارث مرد است؟ و آیا این نوعى تبعیض به نفع مردان نیست؟ در روایتى از امام صادق(ع) سؤال می‌شود که چرا زن که ضعیف‌تر است و احتیاج به حمایت بیشترى دارد، باید از ارث یک سهم داشته باشد و مرد که از حیث قواى بدنى و جسمانى قوی‌تر از او است، دو سهم از میراث میت را تصاحب نماید؟! امام(ع) در پاسخ می‌فرماید: به دلیل این‌که مرد تکالیف بیشترى داشته و مسئولیت‌هاى سنگین‌ترى بر دوش دارد. مرد باید به جهاد برود و مخارجى را در این زمینه متحمل شود، مرد باید علاوه بر مخارج خود، مخارج زندگى همسر خود را نیز تأمین نماید. مرد در ردیف عاقله[1] است و باید در جنایت خطایى بستگان خود، با پرداخت مال، معاونت نماید در حالی‌که زن چنین وظایفى را ندارد.[2]

در روایت دیگرى از امام صادق(ع) بر این نکته تأکید شده است که پرداخت مهریه از سوى مرد به زن، جبران نقصان ارث زن است.[3]

آنچه در اسلام در باب ارث بیان شده، در واقع انقلابى به نفع زنان است. در جاهلیت، زن و دختران میت از ارث محروم بودند و تمامى میراث میت به پسرانش انتقال می‌یافت، لکن اسلام قوانین جاهلى را باطل نمود[4] و زن را در زمره وراث میت قرار داد و به زن از همان ابتدا، در تملک و تصرف در اموال، استقلال اعطا نمود، امرى که به تازگى و در دو قرن اخیر به تدریج وارد قوانین کشورهاى اروپایى شد.

با این‌که در ظاهر ارث مرد دو برابر ارث زن است، اما با دقت بیشتر روشن می‌شود که از یک نظر، ارث زنان دو برابر مردان است و این به دلیل حمایتى است که اسلام از حقوق زن کرده است.

وظایفى که بر عهده مردان گذارده شده، موجب می‌شود در عمل، نیمى از در آمد آنان صرف زنان گردد. مرد باید هزینه زندگى همسر خود را طبق نیازمندى او از مسکن و پوشاک و خوراک و سایر لوازم بپردازد و هزینه زندگى خود و فرزندان نیز بر عهده او است. حتى اگر شأن زن و موقعیت او اقتضا کند تا خدمت کارى را استخدام نماید و خودش هم توان مالى پرداخت مزد او را داشته باشد، باز هم پرداخت حقوق و مزد خدمت کار برعهده مرد است.[5]

با این توضیحات، مشخص می‌شود که زیاد بودن ارث زن، لازمه توازن و تعادل میان ثروت زن و مرد است و در این میان اگر اعتراضى است باید از سوى مردان باشد نه زنان.[6]

در مقابل وظایفى که مرد برعهده دارد، زن از پرداخت هرگونه هزینه‌اى معاف است و حتى نسبت به تأمین مخارج خود از قبیل پوشاک، خوراک و… هیچ‌گونه مسئولیتى ندارد؛ لذا در عمل، این زن است که سهم بیشترى از اموال را در اختیار می‌گیرد.

در این‌جا مثالى را به عنوان نمونه بیان می‌کنیم که براى روشن شدن موضوع مفید است. اگر فرض کنیم مجموع ثروت‌هاى موجود در دنیا 30 میلیارد تومان باشد که از طریق ارث، تدریجاً در میان زنان و مردان جهان(دختران و پسران) تقسیم گردد، از این مبلغ 20 میلیارد تومان سهم مردان و 10 میلیارد تومان سهم زنان است. زنان مطابق معمول ازدواج می‌کنند و هزینه زندگى آنان بر دوش مردان خواهد بود و به همین دلیل، زنان می‌توانند ده میلیارد تومان خود را پس‌انداز کنند و در بیست میلیارد سهم مردان عملاً شریک خواهند شد؛ زیرا سهم مرد، خرج زن و فرزندان می‌شود، پس در واقع، نیمى از سهم مردان که ده میلیارد تومان می‌شود، مصرف زنان خواهد شد. با اضافه کردن این مبلغ به ده میلیاردى که زنان پس‌انداز کرده بودند، در مجموع صاحب اختیار بیست میلیارد خواهند بود.[7]

با توجه به مطالب ذکر شده می‌توان علل نصف بودن ارث زن را در سه بخش خلاصه نمود:

الف) مهریه: هنگام انعقاد عقد ازدواج، مرد مکلف است مهریه‌اى مناسب براى زن در نظر بگیرد که هر وقت زن آن‌را مطالبه نمود، باید مهریه را در اختیار او قرار دهد. در غیر این ‏صورت زن هیچ وظیفه‌اى نسبت به تمکین در مقابل شوهر ندارد. پس، از ابتداى شروع زندگى، مرد شرعاً مکلف است مهریه‌اى براى زن مقرر دارد و این یکى از عللى است که در برخى سخنان اهل‌بیت‏(ع) به آن اشاره شده است.[8]

ب) نفقه: در زندگى زناشویى، مرد مکلف است علاوه بر تأمین مخارج زندگى خود، مخارج زن و فرزندان را نیز به عهده بگیرد، تأمین خوراک، پوشاک و مسکن متناسب با شأن زن از جمله وظایف مرد است. زن حتى اگر ثروت کلانى هم داشته باشد، هیچ مسئولیتى در زمینه تأمین مخارج خود و فرزندانش ندارد. زن نه تنها هیچ بار مالى را در زندگى زناشویى بر دوش نمی‌کشد، بلکه در صورت تمایل حق دارد در قبال کارهاى معمول خود در منزل از قبیل شیر دادن و پخت و پز و… از شوهر خود اجرت دریافت دارد.

ج) وظایف ویژه مرد: مسئولیت‌هاى سنگینى برعهده مرد گذاشته شده است که زن از آن معاف است؛ مانند جهاد در راه خدا و… مرد باید با مال و جان خود جهاد کند. چنانچه در آیات قرآن جهاد با مال مقدم بر جهاد با جان است. مرد باید هزینه‌هاى مربوط به جهاد را خود پرداخت نماید.[9] در جنایاتى که خویشاوندان باید دیه را بپردازند، زن از پرداخت دیه و همیارى در این امر معاف شده است.

ملاحظه می‌شود که اسلام نخواست به نفع زن و علیه مرد یا به نفع مرد و علیه زن قانونى وضع کند. اسلام نه جانب‌دار مرد است و نه جانب‌دار زن، اسلام در قوانین خود سعادت مرد و زن و فرزندانى که باید در دامن آنها پرورش یابند و نیز سعادت جامعه بشریت را در نظر گرفته است.[10] به هر حال، اسلام بر اساس وظایف و تعهدات اقتصادى و مالى که براى مرد در نظر گرفته است، اقدام به تقسیم ثروت در مواضع مختلف و از جمله ارث نموده و هیچ تبعیضى در این مقوله قابل ادعا نیست. از طرفى، مجموعه قواعد و مقرراتى که در مورد زن و مرد در اسلام وجود دارد، ایجاب می‌کند که قوانین آن در باب ارث و… به شکل خاصى باشد و این امر نمی‌تواند محل اشکال به قوانین مدنى اسلام باشد.

در نهایت ممکن است گفته شود که اگر چنین است که مخارج زن برعهده مرد است، پس زن را چه حاجتى است به داشتن ثروت و اندوخته؟

در جواب می‌توان گفت: مهریه و ارث زن به عنوان پس اندازى است براى آینده‌اش که اگر احیاناً از همسر خود جدا شد و یا همسرش فوت کرد، براى اداره زندگى خود پس اندازى داشته باشد،[11] و در کمال آرامش و عزت نفس ادامه زندگى دهد.

اما این‌که نفقه زن بر عهده مرد است، براى آن است که زن بدون دل مشغولى و دغدغه خاطر، به پرورش فرزندانى برومند و کارآمد براى جامعه بپردازد و حرارت و گرماى کانون خانواده را که اصلی‌ترین هسته اجتماع می‌باشد، تأمین کند.

در پایان توجه به این نکته معطوف ضروری است که هرگاه در اثر شرایط خاصى حمایت بیشترى از زن یا دختر، ضرورى به نظر آید، در چنین مواقعى صاحب مال با اتخاذ تدابیرى که در شرع مقدس آمده است، می‌تواند حمایت لازم را از فرد مذکور به عمل آورد؛ بدین معنا که اگر پدرى احیاناً حمایت بیشترى از دختر خود را ضرورى تشخیص دهد می‌تواند در ایام حیات خود، قسمتى از اموال خود را به او هبه نماید، یا این‌که از محل ثلث اموال خود، مبلغى بیش از سهم الارث را از باب وصیت به دختر خود اختصاص دهد.

 

 منابع:


[1]. ر. ک: (عاقله و جبران خسارت جرم)، 31147.

[2]. حر عاملى، وسائل الشیعة، ج 26، ص 93، مؤسسه آل البیت؛ شیخ طوسى، تهذیب الاحکام، ج 9، ص174 و 275، دار الکتب الاسلامیة؛ کلینی، کافى، ج 7، ص 85.

[3]. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج 2، ص 57، دار الکتب الاسلامیة، 1365ش.

[4]. ابوالفتح رازى، تفسیر روض الجنان، ج 10، ص 268، مشهد، بنیاد پژوهش‌هاى اسلامى آستان قدس رضوى.

[5]. ساوجى، مریم، حقوق زن در اسلام و خانواده، ص 113، چاپ دوم، 1371ش.

[6]. فضل الله، محمد حسین، نقش و جایگاه زن در حقوق اسلامى، ترجمه، فقهى زاده، عبدالهادى، ص 23، نشر دادگستر.

[7]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 3، ص 288، تهران، دار الکتب الاسلامیة.

[8]. قمى مشهدى، محمد بن رضا، کنز الدقائق، ج 3، ص 343، چاپ وزارت ارشاد.

[9]. قاضى طباطبایى، تحقیق در ارث زن از دارایى شوهر، ص 143، میهن، 1353ش.

[10]. مطهرى، مرتضى، نظام حقوقى زن در اسلام، ص 253، نشر فرهنگ اسلامى، چاپ اول، 1353ش.

[11]. طالقانى سید محمود، پرتویى از قرآن، ج 6، ص 90، تهران، شرکت سهامى انتشار.

منبع: اسلام کوئیست 

 1 نظر

دعای غریق

26 شهریور 1402 توسط فاطمه فارسی

متن کامل دعای غریق چیست؟
پرسش
دعایی که در مسجد بعد از نماز می‌خوانند: یا الله یا رحمن و یا رحیم یا مقلب القلوب …. لطفاً متن کامل دعا را بیان کنید.
پاسخ اجمالی
دعای مورد پرسش در روایت زیر با این سند نقل شده است:
وَ بِهَذَا الْاِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ وَجَدْتُ بِخَطِّ جَبْرَئِیلَ بْنِ اَحْمَدَ حَدَّثَنِی الْعُبَیْدِیُّ مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَى عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ‏ قَالَ اَبُو عَبْدِ الله(ع):‏ «سَتُصِیبُکُمْ شُبْهَهٌ فَتَبْقَوْنَ بِلَا عَلَمٍ یُرَى وَ لَا اِمَامٍ هُدًى وَ لَا یَنْجُو مِنْهَا اِلَّا مَنْ دَعَا بِدُعَاءِ الْغَرِیقِ قُلْتُ کَیْفَ‏ دُعَاءُ الْغَرِیقِ‏ قَالَ یَقُولُ یَا الله یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ فَقُلْتُ یَا اللهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْاَبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ قَالَ اِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُقَلِّبُ الْقُلُوبِ وَ الْاَبْصَارِ وَ لَکِنْ قُلْ کَمَا اَقُولُ لَکَ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِک»‏؛[1] عبدالله بن سنان از امام صادق(ع) نقل می‌کند: به زودى شبهه‌‏اى به شما می‌‏رسد که در ان نه نشانه اشکار دارید و نه پیشوای هدایت و کسى از ان شبهه نجات نمی‌‏یابد مگر آن‌که مانند فردی که در شرف غرق‌شدن است، دست به دعا بردارد! گفتم: دعاى‏ غریق‏ چگونه است؟ فرمود: می‌‏گویى: «یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلّب القلوب ثبّت قلبی على دینک»، و من هم گفتم:«یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلّب القلوب و الابصار ثبّت قلبی على دینک»، امام فرمود: خداى تعالى مقلّب القلوب و الابصار است و لیکن همچنان که من گفتم بگو: «یا مقلّب القلوب ثبّت قلبی على دینک».

[1] . شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 351 – 352، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، 1395ق.

منبع:اسلام کوییست 

 نظر دهید »

دعای غریق

26 شهریور 1402 توسط فاطمه فارسی

متن کامل دعای غریق چیست؟
پرسش
دعایی که در مسجد بعد از نماز می‌خوانند: یا الله یا رحمن و یا رحیم یا مقلب القلوب …. لطفاً متن کامل دعا را بیان کنید.
پاسخ اجمالی
دعای مورد پرسش در روایت زیر با این سند نقل شده است:
وَ بِهَذَا الْاِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ وَجَدْتُ بِخَطِّ جَبْرَئِیلَ بْنِ اَحْمَدَ حَدَّثَنِی الْعُبَیْدِیُّ مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَى عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ‏ قَالَ اَبُو عَبْدِ الله(ع):‏ «سَتُصِیبُکُمْ شُبْهَهٌ فَتَبْقَوْنَ بِلَا عَلَمٍ یُرَى وَ لَا اِمَامٍ هُدًى وَ لَا یَنْجُو مِنْهَا اِلَّا مَنْ دَعَا بِدُعَاءِ الْغَرِیقِ قُلْتُ کَیْفَ‏ دُعَاءُ الْغَرِیقِ‏ قَالَ یَقُولُ یَا الله یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ فَقُلْتُ یَا اللهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْاَبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ قَالَ اِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُقَلِّبُ الْقُلُوبِ وَ الْاَبْصَارِ وَ لَکِنْ قُلْ کَمَا اَقُولُ لَکَ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِک»‏؛[1] عبدالله بن سنان از امام صادق(ع) نقل می‌کند: به زودى شبهه‌‏اى به شما می‌‏رسد که در ان نه نشانه اشکار دارید و نه پیشوای هدایت و کسى از ان شبهه نجات نمی‌‏یابد مگر آن‌که مانند فردی که در شرف غرق‌شدن است، دست به دعا بردارد! گفتم: دعاى‏ غریق‏ چگونه است؟ فرمود: می‌‏گویى: «یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلّب القلوب ثبّت قلبی على دینک»، و من هم گفتم:«یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلّب القلوب و الابصار ثبّت قلبی على دینک»، امام فرمود: خداى تعالى مقلّب القلوب و الابصار است و لیکن همچنان که من گفتم بگو: «یا مقلّب القلوب ثبّت قلبی على دینک».

[1] . شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 351 – 352، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، 1395ق.

 نظر دهید »

چرا حجاب اجباری

26 شهریور 1402 توسط فاطمه فارسی

چرا حجاب کامل زنان فقط در کشور ایران اجباری است؟
پرسش
چرا حجاب به صورت پوشش کامل بدن به جز قرص صورت و مچ پا و مچ دست، فقط در کشور ایران اجباری است و در دیگر کشورهای مسلمان به این صورت نیست ؟ مگر کشورهای عربستان یا مصر یا ترکیه یا … مسلمان نیستند؟
پاسخ اجمالی
حجاب و پوشش زنان یکی از دستورات اسلام است. در دیگر ادیان الهی نیز چنین دستوری وجود داشت. در قرآن مجید و بسیاری از روایات، محدوده‌ی آن به این صورت بیان شده است که زن در برابر نامحرمان تنها می‌تواند صورت و دو کف دست خود را آشکار کند. بنابر این تشریع و قانون‌مند شدن آن ربطی به حکومت‌ها و نظام‌های اسلامی و غیر اسلامی ندارد. حجاب تا آن‌جا که در حریم زندگی خصوصی افراد است، یک امر فردی و خصوصی است و کسی نمی‌تواند در آن دخالت کند، ولی آن‌گاه که به یک امر اجتماعی تبدیل شد و با حقوق دیگران ارتباط پیدا کند، حکومت و حاکم می‌تواند از باب نهی از منکر و صیانت از اخلاق و معنویت جامعه، رعایت حجاب را الزامی کند و برای آن مجازات تعیین نماید؛ زیرا بی‌حجابی از محرمات الهی محسوب می‌گردد و طبق قاعده هر فعل حرامی قابل تعزیر است.

بنابراین آنچه بر عهده‌ی همه‌ی حکومت‌ها و نظام‌های اسلامی است، اجرای دقیق دستورات اسلام است که متأسفانه بسیاری از دولت‌های اسلامی در این زمینه کوتاهی می‌کنند.
پاسخ تفصیلی
حجاب و پوشش زنان یکی از دستورات اسلام است که در دیگر ادیان الهی نیز چنین دستوری وجود داشت. حجاب و پوشش زن به حدی اهمیت دارد که در قرآن مجید و بسیاری از روایات، مطرح و محدوده‌ی آن بیان شده است.

حجاب و پوشش زن به حدی اهمیت دارد که خداوند متعال در قرآن مجید آن‌را مطرح کرده است. خداوند متعال در سورۀ نور در این باره می‌­فرماید: “به زنان مؤمن بگو که چشمان خود فرو ­گیرند و شرمگاه خود نگه‌دارند و زینت‌های خود را جز آن مقدار که پیدا است، آشکار­ نکنند و روسری‌‌های خود را تا گریبان فرو گذارند و زینت‌های خود را آشکار نکنند، جز برای شوهر خود یا پدر خود و یا … و نیز چنان پای بر زمین نزنند تا آن زینت که پنهان کرده­‌اند دانسته شود…".[1]

دراین آیه به وجوب پوشانیدن تمام زینت‌ها و سر و گردن در برابر نامحرمان تصریح شده است.

بسیاری معتقدند که صورت و دست‌ها از مچ به پایین(وجه و کفین) از حکم حجاب استثنا شده‌اند و در آیه هم قراینى بر این استثنا وجود دارد؛ از جمله:

الف) استثنای زینت ظاهر در آیۀ فوق، خواه به معناى محل زینت باشد یا خود زینت، دلیل روشنى است بر این‌که پوشاندن صورت و کف دست‌ها لازم نیست.

ب) مفهوم دستور آیۀ فوق در مورد انداختن گوشۀ مقنعه [و روسری] به روى گریبان، که منظور، پوشانیدن تمام سر و گردن و سینه است و سخنى از پوشانیدن صورت در آن نیست، قرینۀ دیگرى بر این مدعا است.[2] شواهد تاریخى نیز نشان می‌دهد که نقاب زدن بر صورت در صدر اسلام جنبۀ عمومى نداشت.[3]

ائمۀ طاهرین(ع) نیز در روایات زیادی، در توضیح و تفسیر این آیۀ شریفه، مقدار لازم حجاب و پوشش واجب را بیان کرده­‌اند. فضیل یسار(از یاران امام صادق‌(ع)) می‌گوید از آن‌حضرت سؤال کردم: آیا ذراعین(از مچ تا آرنج دست) زن، از زینتی که خداوند فرموده است نباید آن‌را برای غیر شوهران­ خود آشکار کنند، محسوب می‌شود؟ حضرت فرمود: “بله و آنچه از بدن از خمار (روسری یا مقنعه) پایین‌تر است از زینت حساب می‌شود…".[4]

هم‌چنین مسعدة بن زیاد نقل می‌کند از امام صادق(ع) در بارۀ زینتی که زن می‌تواند آشکار کند سؤال شد، فرمود: “صورت و کف دست‌ها است".[5]

البته باید به دو نکته توجه داشت:

از نظر اسلام، پیدا بودن صورت زن در صورتی اشکال ندارد که بدون آرایش، یا همراه با آرایش­‌های خیلی جزئی که در عرف­ زینت به حساب نمی‌آید، باشد و مفسده‌ای را هم به همراه نداشته باشد.[6]
در مواردی که بیان می‌شود پوشیدن وجه و کف دست‌ها لزومی ندارد، به این معنا نیست که نگاه و نظر به آن از طرف مرد اشکالی ندارد؛ چون ملازمه‌­ای بین آن دو نیست و آنچه در این‌جا بدان پرداختیم مسئلۀ اوّل است.[7]، [8]
بنابر این، تشریع و قانون‌مند شدن حجاب زنان و تعیین محدوده‌ی آن بر عهده‌ی شارع مقدس اسلام(خداوند متعال و پیامبر اکرم) بود که به خوبی انجام شده است. آنچه بر عهده‌ی حکومت‌ها و نظام‌های اسلامی است اجرای دقیق دستورات اسلام در تمام زمینه‌ها و مخصوصا در زمینه‌ی حجاب و پوشش زنان - به جهت تأثیر آن در سلامت اخلاقی جامعه و استحکام بنیان خانواده‌ها- است.

حجاب تا آن‌جا که در حریم زندگی خصوصی افراد است، یک امر فردی و خصوصی است و کسی نمی‌تواند در آن دخالت کند و تجسس نماید، ولی آن‌گاه که به یک امر اجتماعی تبدیل شد و با حقوق دیگران ارتباط پیدا کرد، حکومت و حاکم می‌تواند از باب نهی از منکر و صیانت از اخلاق و معنویت جامعه، حجاب را الزامی کند و برای آن مجازات تعیین نماید. بی‌حجابی از محرمات الهی محسوب می‌گردد و طبق قاعده هر فعل حرامی قابل تعزیر است.[9] و تعزیر نیز با نظرِ حاکم است؛ یعنی از دیدگاه فقهی حاکم شرع می‌تواند برای جلوگیری از گسترش محرمات الهی، به ویژه  بی‌حجابی، مجازات وضع کند.

متأسفانه بسیاری از دولت‌های اسلامی در این زمینه کوتاهی می‌کنند و نتیجه‌یی آن گسترش فساد اخلاقی، افزایش بی‌رویه طلاق و… است که در جوامع اسلامی مشهود است. شما داستان غم بار اندلس سابق و اسپانیای امروز را شنیده‌‌اید و حرص و ولع مراکز استعماری را برای شیوع اخلاق جنسی غرب در بین مسلمانان را ملاحظه می‌کنید! آیا اگر زنان و دخترکان زیباروی طناز به بازار جوانان پاک و اما پر از غریزه و هیجان و شهوت در آیند و متاع جمال و نمای خود را در چشم و خیال حساس آنان به حراج گذاشته و از آنان دل ربایی کنند، جلوگیری از آنان دخالت در حریم شخصی افراد است؟ مسلما دخالت حاکمیت اسلامی سالم به عنوان آمر به معروف و نگهبان سلامت اخلاق و معنویت دینی جامعه است، البته به دور از افراط و تفریط.

البته از دیر باز تاکنون در ایران و بسیاری از کشورهای اسلامی، بحمدالله زنان مسلمان خود مدافعان واقعی و دلبستگان حجاب ـ البته با مراتب مختلف آن ـ بوده و هستند و چنانچه در تاریخ دیده و خوانده‌‌اید، در مقابل کشف حجاب رضا خانی و پسرش در ایران مقاومت‌ها کردند و هم اینک ما هر روزه شاهد صحنه‌های زیبایی از مقاومت زنان مسلمان در دفاع از حجاب اسلامی حتی در کشور های غیر مسلمان مدعی آزادی هستیم که به بهانه‌های واهی 

از حضور زنان در مجامع علمی و دانشگاهی جلوگیری می‌کنند.

منابع :
[1]. نور، 31.

[2]. توضیح: در شأن نزول این آیه گفته‌‌اند که عرب‌‌ها در آن زمان روسرى و مقنعه‌‌‏اى می‌پوشیدند که دنبالۀ آن‌را روى شانه‌‌‏ها و پشت سر می‌انداختند، به طورى که مقنعه پشت گوش آنها قرار می‌گرفت و تنها سر و پشت گردن را می‌پوشاند، ولى قسمت زیر گلو و کمى از سینه که بالاى گریبان قرار داشت، نمایان بود. اسلام این وضع را اصلاح کرد و دستور داد دنبالۀ مقنعه را از پشت گوش یا پشت سر جلو آورده و به روى گریبان و سینه بیندازند. نتیجه آن بود که تنها گردى صورت باقى می‌ماند و بقیۀ بدن پوشانده می‌شد.

[3]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 14، ص 450 ، 451، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.

[4]. “عَنِ الْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الذِّرَاعَیْنِ مِنَ الْمَرْأَةِ أَ هُمَا مِنَ‏ الزِّینَةِ الَّتِی قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ قَالَ: نَعَمْ وَ مَا دُونَ الْخِمَارِ مِنَ الزِّینَةِ وَ مَا دُونَ السِّوَارَیْنِ". کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 5، ص 520- 521 تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.

[5]. “عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِی قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ زِیَادٍ قَالَ: سَمِعْتُ جَعْفَراً وَ سُئِلَ عَمَّا تُظْهِرُ الْمَرْأَةُ مِنْ زِینَتِهَا قَالَ: الْوَجْهَ وَ الْکَفَّیْن". شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 20، ص 202، ح 25429، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق.

[6]. ر. ک: امام خمینی، استفتائات، ج 3، ص 256، سؤال 33و 34؛ توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج‏2، ص 929؛ نمایه: «زن و آشکار کردن آرایش»، 598 . (شرح بیشتر در زمینۀ بحث فقهى و روائى این مسئله، در مباحث نکاح در فقه آمده است).

[7]. برای آگاهی بیشتر، ر. ک: مطهری، مرتضی، مسئلۀ حجاب، ص 164- 235.

[8]. برداشت از «محدوده ی حجاب زن»، 495.

[9]. حسینی مراغی، سید میر عبدالفتاح، العناوین الفقهیة، ج 2، ص 627، قم، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1417ق: قاعدة [4] کل ما لم یرد فیه حد من الشرع فی المعاصی، ففیه التعزیر

منبع : اسلام کوئیست نت 

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

یاوران مهدی عج

جستجو

موضوعات

  • همه
  • امام زمان عج
  • بدون موضوع
  • رفتار با غیر مسلمانان،تارخ ، تفسیر

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس